سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

عروسکم سانلی

عکسهای آتلیه

عروسکم: دیروز اربعین بود.تماس گرفتم گفتند خیلی وقته عکسها حاضره .گفتن منشی تماس گرفتهولی شما خونه نبودین.   گفتند روزهای تعطیل هم هستیم. حاضر شدیم و رفتیم.   وای هوا بقدری کثیف بود احساس خفگی بهم دست داده بود. عذاب وجدان گرفتم که چرا شما رو تو همچین روزی آورده بودم بیرون.  از عمق فاجعه خبر نداشتم واقعا.  دو سه روز بود تو خونه بودیم. نمیدونستم اینقدر وحشتناکه. حوصله مونم خیلی سر رفته بود .بخاطر آلودگی خونه نشین شده بودیم. خلاصه رفتیم عکسها رو گرفتیم .بعد هم طبق دستور شما رفتیم به قول خودت اون پیتزا فروشیه که توپ داره.  من و بابا غذای اونجارو دوست نداریم. ولی تو عاشق اینی که بری یه کم بازی کنی بعد بیای غذ...
15 دی 1391

تولد 2 سالگی

عزیز مامانی وقتی ٢ ساله شدی که عمه پریا خیلی مریض بود در واقع روزهای اخر عمرش بود و ما نمی دونستیم{خدا رحمتش کنه }.هممون هم ناراحت بودیم و هم درگیر به همین دلیل نتونستیم برات تولد بگیریم .یه کیک خرگوشی برای دختر قشنگم خریدیم رفتیم اتلیه چندتا عکس خوشگل ازت انداختیم .شبش هم خانواده بابایی رو شام دعوت کردیم خونمون. الاهی مامان قربونت بره که اینقدر قشنگ ژشت گرفتی   ...
14 دی 1391

سانلی لاغر می شود

الاهی مامانت فدات بشه لوپات کو دختر قشنگم.از اینجا به بعد مدام لاغر تر شدی و با هر یک گرم کمبود وزن شما یه روز پیرتر شدم و هیچ کاری هم از دستم بر نمی یومد بجز غصه خوردن.   توی این عکس باید 10 کیلو باشی ولی فقط7 کیلو بودی حالا فکر کن ببین مامانت چه حالی داشت و تا الان هم داره ...
14 دی 1391
1