عکسهای آتلیه
عروسکم: دیروز اربعین بود.تماس گرفتم گفتند خیلی وقته عکسها حاضره .گفتن منشی تماس گرفتهولی شما خونه نبودین. گفتند روزهای تعطیل هم هستیم. حاضر شدیم و رفتیم. وای هوا بقدری کثیف بود احساس خفگی بهم دست داده بود. عذاب وجدان گرفتم که چرا شما رو تو همچین روزی آورده بودم بیرون. از عمق فاجعه خبر نداشتم واقعا. دو سه روز بود تو خونه بودیم. نمیدونستم اینقدر وحشتناکه. حوصله مونم خیلی سر رفته بود .بخاطر آلودگی خونه نشین شده بودیم. خلاصه رفتیم عکسها رو گرفتیم .بعد هم طبق دستور شما رفتیم به قول خودت اون پیتزا فروشیه که توپ داره. من و بابا غذای اونجارو دوست نداریم. ولی تو عاشق اینی که بری یه کم بازی کنی بعد بیای غذ...
نویسنده :
مامانی
14:45